آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم