سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم