ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید