بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من