میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
برپا شدهست در دل من خیمهٔ غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی!
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند