پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد