ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام