پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد