پیراهن سپید ستاره سیاه بود
تابوت شب روان و بر آن نعش ماه بود
پشت غزل شکست و قلم شد عصای او
هر جا که رفت، رفت قلم پا به پای او...
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما