روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست