چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت