میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
برپا شدهست در دل من خیمهٔ غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی!
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست