خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا