از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...