قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود