گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام