تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست