مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
باران شده بر کویر جاری شده است
در بستر هر مسیر جاری شده است
دیدند که کوهِ آرزوشان، کاه است
صحبت سر یک مردِ عدالتخواه است
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید