پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند