شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد