چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم