کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود