ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود