گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست