ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست