غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا