گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم