ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت
بانگ برداشت، مؤذّن كه: خدا! ماه گرفت
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت