هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود