رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم