ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم