امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست