آیینۀ وحی و آیت بیداریست
کارش همه دلنوازی و دلداریست
دل در حرم تو خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه تبسم کردهست
زیبایی چشمهسار در چشمش بود
دلتنگی و انتظار در چشمش بود
شوریدهسری مسافری دلخسته
مانند نماز خود، شکسته بسته...
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
جز در غم عشق سینه را چاک مکن
دل خوش به کسی در سفر خاک مکن
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
زانروز که سوخت از عطش کام حسین
گوش دل عالم است و پیغام حسین