نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم