رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم