صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند