ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند