ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟