آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است