یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند