ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام