ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام