ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم