خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است