ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست