میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی