هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد