شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!