هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...