سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...